به گزارش راهبرد معاصر؛ طی هفته گذشته، مطبوعات و رسانه های منطقه ای و بین المللی با تکیه بر مانورهای جنگ هوایی که اخیراً اسرائیل با مشارکت تعدادی از کشورها میزبانی آن را برعهده داشت، از آمادگی برای حمله اسرائیل-آمریکا به ایران گزارش دادهاند. گزارشات مطبوعات در مورد حمله قریب الوقوع در طی مدت بیست سال گذشته همواره متناقض و دوگانه بوده است و اکنون به یک اسطوره و افسانه تبدیل شده است. اسرائیل در پایان اکتبر رزمایشی به نام پرچم آبی که یک مانور نظامی هوایی است که با مشارکت کشورهایی مانند فرانسه، بریتانیا، ایتالیا و حتی کشورهای عربی مانند امارات متحده عربی برگزار کرد. همین امر موجب شد تا شماری از کارشناسان و تحلیل گران برجسته درباره مقدمات و تدارک حمله نظامی به ایران صحبت کنند.
در واقع صحبت کردن در مورد هر گونه حمله از سوی اسرائیل غیر ممکن شده است و بر اساس واقعیت های جاری تحت چارچوب افسانه قابل تعریف است. نکتۀ عجیب این است که تکرار صحبت ها در مورد حمله به ایران از زمان جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ است و ۱۸ سال گذشته و هنوز این اتفاق رخ نداده است. صحبت از حمله تکراری اسراییل و امریکا به ایران به دلیل عدم شناخت کافی از تحولات روابط بین المللی است که عمدتا مبتنی بر موازنه قدرت نظامی می باشد.
اسرائیل یک قدرت نظامی محسوب می شود؛ اما در حال حاضر قادر به شکست ایران نیست و نمیتواند از سلاح هسته ای استفاده کند، زیرا کاربرد آن به معنای نابودی خود اسرائیل می باشد.برای اینکه آمریکا با سلاح های کلاسیک یعنی غیرهستهای بر ایران پیروز شود، به جنگی حداقل سه ساله، فرودهای مکرر نظامی مشابه جنگ جهانی دوم و همکاری مطلق کشورهای غربی و عربی همسایه نیاز دارد. ایالات متحده نمیتواند تاسیسات هستهای ایران را تنها با انواع محدود جنگندههای B-52 منهدم کند، زیرا این تاسیسات در اعماق زمین قرار دارند و هر عملیات تخریبی مستلزم تهاجم واقعی به مناطقی است که این تاسیسات در آن قرار دارند. این اقدام از نظر زمانی و مادی هزینه بر است، یعنی قربانی کردن ده ها هزار سرباز، بدون تضمین نتیجه نهایی.
ایران جهشی کوانتومی در صنعت نظامی داشته است که از یک سو در سامانه ضد هوایی و ضد موشکی و موشکهای تهاجمی قادر به نابودی اسرائیل است ( بهویژه با توجه به شکنندگی گنبد آهنین) و از سوی دیگر به دلیل ضعف سامانه دفاع موشکی پاتریوت، ناوهای هواپیمابر ایالات متحده در معرض خطر هستند. یکی از مهمترین نقاط عطف در این زمینه، موفقیت ایران در سرنگونی یک گلوبال هاوک بسیار پیشرفته در سال ۲۰۱۹ است که در آن زمان پنتاگون به درستی به توانایی نظامی بالای ایران پی برد. در عین حال، آمریکا و اسرائیل از نوع تسلیحاتی که چین و روسیه ممکن است پس از توافق راهبردی عظیم تهران و پکن با حمایت مسکو به ایران داده باشند، بی اطلاع هستند و اطلاعات قوی در مورد دسترسی مخفیانه ایران به سامانه اس-400 برای مقابله با هرگونه ماجراجویی آمریکایی یا اسرائیلی وجود دارد.
آنچه از نظر بسیاری از تحلیلگران در بسیاری از رسانه ها غایب است، تغییر توازن قدرت نظامی است. کشورهایی مانند اسرائیل همچنان بسیار قوی هستند و ایالات متحده از نظر نظامی قدرتمندترین در جهان باقی مانده است، اما سایر کشورها چه با دستیابی به سلاح های پیشرفته و چه با ساخت آنها از نظر نظامی در حال پیشرفت هستند که این شکاف را کاهش می دهد. شاید بارزترین نمونه آن پاکستان، ایران و ترکیه باشد که جزو ۱۵ کشور اول رتبه بندی نظامی جهانی قرار گرفته اند و برخلاف گذشته بسیاری از تجهیزات خود را به صورت بومی تولید می کنند. یک کشور می تواند صدها جنگنده پیشرفته اعم از اف ۳۵ یا اف ۱۵ آمریکایی را با هزینه ده ها میلیارد دلار در اختیار داشته باشد ، اما برای کشور رقیب یا حریف کافی است که چند سامانه دفاع هوایی اس۴۰۰ روسی در اختیار داشته باشد که بتواند موازنه نظامی را حفظ کند.
در واقع، حمله اسرائیل به ایران به این معناست که اسرائیلی ها برای پنهان شدن از موشک های ایران و حزب الله ،حتی حماس به پناهگاه ها متوسل شوند و با توجه به شرایط بیماری همهگیری کنونی، ازدحام بیش از حد در پناهگاه ها به معنای افزایش ابتلا به ویروس کرونا باشد که در این صورت قربانیان کرونا بیشتر از قربانیان موشک خواهد بود.
از سوی دیگر، کشورهای بزرگ آسیا مانند پاکستان، چین و روسیه نگران دستیابی ایران به سلاح هسته ای نیستند و جریان قوی در دولت پنهان واشنگتن وجود دارد که چندان نگران دستیابی ایران به سلاح هسته ای نیست. بلکه می توان مشابه پاکستان، با تهران اتمی همزیستی کرد. در نتیجه وجود این جریان عملگرای آمریکایی بود که جلوی تهاجم نظامی ایالات متحده را در دولت بوش پسر ( ۲۰۰۶) به ایران را گرفت. دولت بوش قصد داشت بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ علیه ایران جنگی به راه بیندازد، اما ۱۳ سازمان اطلاعاتی گزارشهایی را به رئیسجمهور ارائه کردند، مبنی بر اینکه ایران نمیتواند سلاح هستهای تولید کند و در واقع هدف این بود که ایالات متحده را از یک جنگ پرهزینه و غیرقابل پیروزی در امان نگه دارد.
بنابراین صحبت در مورد حمله اسرائیل به ایران معادل این افسانه است که عربستان سعودی یک قرارداد تسلیحاتی با آمریکا به ارزش بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار در دوران دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا امضا کرده است. چهار سال پس از آن معامله معروف، تسلیحات تحویلی بیش از دو میلیارد دلار نشده است. هیچ جنگی از سوی آمریکا و اسرائیل علیه ایران صورت نخواهد گرفت، زیرا این یکی از افسانه های رسانه های کنونی است.